اشنایی با قوانین بین المللی با پویا منصفی وکیل ایرانی در امریکای لاتین




POUYA MONSEFI Human Rights Lawyer/ Defensor DDHH

DEDENSOR DERECHOS HUMANOS ,Especialista En Investigación penal Y Criminalista Y Miembero de Asoc Latinamericana de Asesoria Juridica y Criminalista Y Colegico de policia de Venezuela

درباره دکتر پویا منصفی

پویا منصفی متولد امرداد ۱۳۵۶ در تهران - دارای مدرک فوق لیسانس - کارشناسی ارشد از دانشگاه باستان شناسی ازاد زنجان واحد ابهر – خرمدره است و دکترای افتخاری از دانشگاه منچستر دارد در از سال ۲۰۰۱ خارج از ایران زندگی می کند و تابعیت دوگانه دارد .سال ۲۰۰۶ در دانشگاه ازاد واحد امارات متحده در دبی به عنوان استاد میهمان تاریخ معماری تدریس می کرد . با ناشنال جغرافی همکاری دارد و در کشور ونزوئلا و اکوادور به عنوان استاد میهمان تدریس می کند . به ۴ زبان انگلیسی ، فارسی ، اسپانیایی و عربی اشنایی دارد . و 9 سال در زمینه میراث فرهنگی و تاریخ ایران فعالیت رسمی نموده است . به اکثر کشورهای اسیایی سفر کرده و کتابی در زمینه خط و زبان اسیا در دست تالیف دارد .



❌این نوشتار، هشداری است به همه ما که ممکن است روزی از سر انسان دوستی، بی آن که مرتکب جرمی شده باشیم، درگیر زندان و حتی اعدام شویم
❌٨٦ ایرانی تنها در کشور مای در انتظار اعدام هستند‼️این، سوای ایرانیان دیگری است که در سایر نقاط جهان به ویژه  آذربایجان، ژاپن، امارات و ترکیه به زندان افتاده و برخی نیز محکوم به اعدام شده اند. اتهام اغلب این افراد، حمل مواد مخدر است ❗️
‼️نکته مهمی و غم انگیز ماجرا این است که برخی از این افراد، از سر حسن نیت و انسان دوستی و به طور ناآگاهانه مرتکب جرم نابخشودنی حمل مواد مخدر شده اند و اینک در آستانه مرگ هستند‼️
‼️‼️لطفاً دقت کنید:‼️‼️
۱ – مسافران پروازها معمولاً از ساعت‌ها پیش در فرودگاه حاضر می‌شوند و این، فرصت مناسبی برای آشنایی بین آن‌هاست.
کسانی که می‌خواهند محموله مواد مخدر – حتی در حد ۱۰ گرم – را به خارج ببرند، در این مدت طعمه خود را انتخاب و با او دوست می‌شوند.
❌به ما می‌گوید: که یکی از چمدان‌هایش باعث می‌شود اضافه‌بار بخورد و خواهش می‌کند بار او را روی بلیت ما ثبت کنند.
حتی در حد یک درصد – داخل آن چمدان، چند گرم ماده مخدر یا هر ماده ممنوعه دیگر وجود داشته باشد‼️
اگر پلیس ایران یا کشور مقصد، آن ماده را کشف کرد، چون بار به اسم ما ثبت‌شده، ما درگیرش خواهیم بود.
یادمان باشد که قاچاقچیان مواد مخدر، مانند آنچه در فیلم‌های سینمایی نشان داده می‌شوند، آدم‌هایی با قیافه‌های ترسناک و احیاناً دارای جای زخمی در صورت نیستند‼️
آن‌ها می‌توانند افرادی کاملاً باکلاس، مؤدب و مهربان باشند که با سرووضعی مرتب در فرودگاه نشسته‌اند و می‌گویند که: شرکت دارند و یا در لندن تدریس می‌کنند.
اگر کسی در فرودگاه از شما خواست مسئولیت بارش را به عهده بگیرید، با یادآوری خطری که ممکن است زندگی‌تان به‌کلی به فنا بدهد، قاطعانه «نه» بگویید!
بگذارید کسی که چنین انتظاری بی‌جایی از شما دارد، از دستتان ناراحت شود.
۲ – گروهی دیگر هستند که به شما می‌گویند:ببخشید‼️ آیا ممکن است این کتاب را هم با خودتان ببرید؟
دخترم یا پسرم در آنجا دانشجوست و در فرودگاه این کتاب را از شما خواهد گرفت.شما از کجا مطمئن هستید که داخل جلد کتاب چند گرم مواد مخدر صنعتی به طرز ماهرانه‌ای جاسازی نشده است؟
از کجا می‌دانید که در متن کتاب، کدهای یک اقدام تروریستی وجود ندارد؟
3 – در فرودگاه با دقت تمام مواظب چمدان‌هایتان باشید تا کسی با چمدان‌های مشابه جابجا نکند یا داخلشان چیزی نگذارد یا چیزی بدانها نیاویزد و الصاق نکند!
مواظب باشید! ممکن است به بهانه بازی با فرزندتان، چیزی درون لباس یا کیف یا عروسک او بگذارند و آن‌طرف، بردارند.


شیطان به کشیش گفت:
دشمنیِ من با بشریت، از دشمنی تو با جان خویش بیشتر نیست ای کشیش!
تو به میکائیل آفرین می گویی،در حالی که او برایت هیچ فایده ای نداشته است؛ و مرا دشنام می دهی، حال آنکه من مایهٔ راحتی و آسایش ات بوده و هستم.
مگر نه این که وجود من، موجب رونق بازار تو و نامم سرمایه کسب و کار توست؟
اگر شیطان بمیرد و مبارزه با او منتفی گردد، چه شغلی را بر عهدهٔ تو خواهند نهاد؟ تو که پدر هستی، چطور نمی دانی که تنها وجود شیطان می تواند سیم و زر را از جیب مؤمنان،به جیب های واعظان و سخنوران سرازیر می کند؟
تو که عالمی دانا هستی،چطور نمی دانی که با نابود شدن علت، معلول نیز از بین می رود؟ چطور راضی می شوی که من بمیرم و تو، جایگاه خود را از دست بدهی و نان زن و بچه ات را آجر کنی؟!

 ✍
درخت نخل درخت عجیبی است! گویی این درخت اصلا نبات نیست! چیزی شبیه به آدمیزاد است.
وقتی می خواهند نخلی را قطع کنند، می گویند بِکُشش! واحد شمارش نخل همچون ادمیان (( نفر )) است ! 
نخلی که خشک میشود میگویند شهید شده و میوه اش خرما به تنهایی میتواند اب و غذای بدن انسان را بدون هیچ چیزی در بیابان تامین کند ! بدنه و چوب نخل هیچ وقت نمیپوسد و هیچ وقت موریانه ان را نمیزند ! به سختی اتش میگیرید و نمیسوزد ! 
نخل تنها درختی است که اگر سَرش را قطع کنی می میرد! بر خلاف همه ی درختان که اگر سرشان را بزنی، بار و بَرگشان بیشتر هم می شود. اما نخل نه! سَرش را که قطع کردی می میرد. مهم نیست ریشه اش در خاک سالم باشد، نخلِ بی سر می میرد!
تنه نخل نیز نمی سوزد و خاصیت ارتجاعی دارد ! یعنی میتواند حالت فنری داشته باشد و خم و راست شود بدون اینکه بشکند ! برای همین هم در گذشته بدنه نخل را در ستونهای خانه ها و برجها و سقف عمارت ها استفاده میکردند ! چون نه میپوسید و نه موریانه میزد و اینکه چون  خاصیت ارتجاعی  دارد در مقابل باد و باران و زله و طوفان مقاوم است و نمیشکند و بِنَا فرو نمیریزد ! 
آب  اگر از سَر نخل بگذرد و به زیر آب فرو رود، خفه می شود و می میرد! مثل آدمیزاد. درخت مقدسی است. این چیزها را استاد محمود توحیدی معلم بازنشسته که چهره ای افتاب سوخته و پر چین و چروک داشت و زمانی قبل از زله بم راهنمای گردشگران در مجموعه تاریخی ارگ بم بود به ما دانشجویان میراث فرهنگی و باستانشناسی میگفت ! لحجه غلیظ کرمانی و بمی داشت و تمام اجدادش در بم زندگی میکردند و به خاطر داشت پدر بزرگش در ارگ بم زندگی میکرده و خاطرات جالبی تعریف میکرد . 
خدا رحمتش کند ، در زله بم درگذشت و کتابی هم به نام ((ارگ نامه )) نوشته بود و طبع شعری هم داشت و اشعار قشنگی میگفت ! 
در بدو ورود توریستها این شعر خودش را اول برای همه میخواند : 
هر ذره ز ارگ رازی دارد
هر کنگره اش ز فخر رازی دارد .
گر باز کند زبان به صحبت ، خشتی .
دانی که چه سوز و سازی دارد .

استاد توحیدی از نخل ها میگفت و از تمامی خشت ها و سازه های ارگ بم ! او میگفت چون این منطقه زله خیز است تمامی تیرهای اصلی و ستونهای قلعه حاکم ( بالاترین بخش ارگ بم ) از تنه نخل درست شده تا هنگام زله عینه فنر بازی کنه و از شکستن و ریختن بنا جلوگیری میکنه ! 
اتفاقا هنگام زله ارگ بم سازه هایی که تنه نخل داشت کمتر خسارت دیده بود ! 

توحیدی بعد از کلی راه رفتن در کوچه های ازگ بم ما را به چایخانه در ورودی سرباز خانه ( محل زندگی داروغه ) دعوت میکرد و خانمی کرمانی ( نامش را یادم نیست ) انجا از ما و توریستهای دیگر با کلمپه خانگی و چای پذیرایی میکرد توحیدی می ﮔﻔﺖ: ﻓﺮﻫﻨﮓ، ﻣﺜﻞ ﺩﺭﺧﺖ ﻧﺨﻞ ﺍﺳﺖ! ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺭﯾﺸﻪ ﺍﺕ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺧﺎﮎِ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﺳﺖ. ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺳَﺮَﺕ ﻫﻢ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﯾﻌﻨﯽ ﻧِﻤﻮﺩِ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽِ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﺕ ﻫﻢ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﮔﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ، ﺁﻥ ﻓﺮﻫﻨﮓ میمیرد، ﻭَﻟﻮ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺳﺎﻝ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ باشد.


من وکیلم! همانی که گاه شرخرم میخوانی! گاه کار چاق کن ! و هر دم به حرام و حلال پولم شک میکنی ! پوست من کنده شده تا واحدهای دانشگاه را پاس کنم و کار کنم و روزها را در سالن دادگاها سپری کنم تا تجربه کسب کنم . من تا صبح پرونده میخواندم و کتابها را زیر و رو میکردم و استرس روزه دادگاه موکلم را داشتم . با صد نفر م میکردم و با قاضی لجباز و دادستان سخت گیر جلسه گذاشتم .
 در شهر اگر یک چراغ روشن بود.آن چراغ اتاق من بود که چشمانی سرخ و تنی خسته در آن به دنبال آزادی درمانده ای بودند !  و من بارها پای میز کار خوابم برده است ! گاه مادرانه دل میسوزانم و گاه پدرانه تکیه گاه میشوم گاه خواهری میشوم محرم راز و گاه برادری همراه در سفری دور و دراز و تو مرا قضاوت میکنی ! و مرا اندوهی نیست.من تو را با وجدانت و با خدا ، تنها میگذارم 

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

مرکز میناکاری شیراز جالب انگيز ترين "بازی دنیای من است با دنیای من بازی نکنید" Udaya دوربين jammerweltcom موبایل _ پور هدهد